Web Analytics Made Easy - Statcounter

نایب قهرمان بوکس آسیا گفت، از لحاظ مالی و فنی در بوکس آماتور در حال درجا زدن بوده است و هیچ درآمدی نداشته، به همین خاطر تصمیم گرفته است در بوکس حرفه‌ای نیز فعالیت کند. - اخبار ورزشی -

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، میثم قشلاقی ستاره بوکس ایران در مسابقات قهرمانی آسیا سال 1400 در امارات بود و ضمن حضور در دیدار نهایی و کسب مدال نقره، از سوی گزارشگر کنفدراسیون بوکس آسیا به «تایسون ایرانی» معروف شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قشلاقی این روزها تمرینات خود را برای حضور در بوکس حرفه‌ای انجام می‌دهد و قرار است روز یکشنبه 8 مرداد ماه در نخستین مبارزه خود در سازمان WBC در کشور تایلند روی رینگ برود.

قشلاقی در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، درباره انگیزه خود از حضور در بوکس حرفه‌ای گفت: همانطور که می‌دانید محدودیتی برای حضور در بوکس حرفه‌ای و آماتور وجود ندارد. از طرفی  با همه تلاش‌هایی که در سالیان گذشته داشتم هیچ درآمدی کسب نکردم. برای همین تصمیم گرفتم تا بوکس حرفه‌ای را در کنار آماتور داشته باشم و همانند یک لژیونر فوتبال که از حضور در لیگ‌های خارجی درآمد کسب می‌کند، درآمد داشته باشم و سطح بوکس حرفه‌ای را نیز تجربه کنم. بوکس حرفه‌ای داستان جداگانه‌ای با آماتور دارد و تمرینات آن واقعاً حرفه‌ای‌تر و جذاب‌تر است.

سوم مردادماه؛ آغاز تمرینات 5 بوکسور برای حضور در تورنمنت بین‌المللی بوسنی و هرزگوین

وی در مورد نخستین مبارزه خود در بوکس حرفه‌ای اظهار داشت: قرار است روز یکشنبه نخستین مبارزه خود را انجام بدهم. حریفم بوکسور تایلندی است که او را می‌شناسم. این بوکسور نیز همانند من رکورد قابل توجهی در بوکس حرفه‌ای ندارد و تنها دو بازی انجام داده است که در یک مبارزه به پیروزی رسیده و در یک مسابقه نیز شکست خورده است. با توجه اینکه من تا به حال مبارزه و تجربه‌ای در بوکس حرفه‌ای نداشتم، این حریف متناسب با سطح من انتخاب شده است.

نایب قهرمان بوکس آسیا در پاسخ به این سؤال که قید حضور در بازی‌های آسیایی را زده است، تأکید کرد: هیچ وقت قید مسابقات به خصوص سهمیه المپیک را نمی‌زنم. تمام تلاشم را در این مدت انجام دادم تا بتوانم سهمیه بگیرم و در المپیک شرکت کنم و برای کشورم مدال کسب و خودم را ثابت کنم. با این حال از زحمت‌هایی که طی این سال‌ها کشیدم چیزی در نیامد و درآمدی نداشتم. خیلی تلاش کردم، اما دیدم  در حال درجا زدن هستم.

قشلاقی تصریح کرد: این همه سال وقت خود را گذاشتم، اما بوکس آماتور هیچ پول و درآمدی برای من نداشت. هیچ وقت قید مسابقات مهم را نزدم، اما وقتی دیدم درآمدی نیست تصمیم گرفتم در بوکس حرفه‌ای فعالیت کنم تا از لحاظ سطح فنی به شرایط بالاتری برسم و درآمدی هم داشته باشم. صد بازی در تهران با حریفی که هر روز با او تمرین می‌کنم سطحم را بالا نمی‌آورد و باید با بوکسورهای خارجی دیگر تن به تن بشوم. برای همین خواستم کمپ و تمرینات حرفه‌ای را تجربه کنم تا سطح فنی‌ام بالاتر برود و بتوانم به نتیجه هم برسم.

وی در پاسخ به این پرسش که همچنان به حضور در بازی‌های آسیایی امیدوار است یا خیر هم گفت: از فدراسیون اجازه گرفتم تا در تایلند تمرین و مبارزه کنم و کادر فنی نیز این موضوع را قبول کرد. نمی‌دانم نظر کادر فنی برای قطعی شدن ترکیب تیم برای بازی‌های آسیایی چه بوده است، اما هر زمان بگویند، برمی‌گردم تا در انتخابی شرکت کنم. با کادر فنی صحبت کردم که بعد از بازگشت تیم از اردن در رقابت‌های انتخابی با حریفان مبارزه کنم تا اگر انتخاب شدم به بازی‌های آسیایی اعزام شوم و در غیر این صورت نیز به رویدادهای دیگر چشم داشته باشم.

ملی‌پوش بوکس ایران راجع به اینکه فدراسیون بوکس حقوقی به ورزشکاران می‌دهد، خاطر نشان کرد: شاید هر سه ماه یک بار پنج شش میلیون تومان حقوق به ورزشکارانی که به مسابقات اعزام می‌شوند، بدهند و طبیعتاً این پول هزینه رفت و آمد ورزشکار از شهرستان به تهران هم نمی‌شود. قول‌هایی داده بودند و امیدواریم بتوانند به ورزشکاران کمک کرده و دست آنها را هم بگیرند.

اردوی 23 روزه تیم ملی بوکس در اردن

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: میثم قشلاقی تیم ملی بوکس ایران بوکس تیم ملی بوکس ایران بوکس حضور در بوکس حرفه ای بازی های آسیایی داشته باشم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۳۵۳۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قصه عبرت آموز یک دزد!

روزی که اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم و با غرور خاصی نزد دوستانم به آن پک می زدم هیچ گاه باورم نمی شد که روزی برای تامین هزینه های اعتیادم به اموال مردم دستبرد بزنم اما ...

به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات سارق حرفه ای قطعات و محتویات خودروهای مردم در حاشیه خیابان هاست که با تلاش شبانه روزی نیروهای گشت نامحسوس کلانتری شفای مشهد به چنگ قانون افتاد. او که مدعی بود سرگذشت عبرت آموزی دارد درباره قصه تلخ زندگی خود به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری گفت:پدرم به دلیل ابتلا به بیماری های ریوی و قلبی در سن 40 سالگی از دنیا رفت و این گونه مادرم سرپرستی خانواده را به عهده گرفت.

او جوانی اش را گذاشت و همه سختی ها  وتلخکامی ها را به جان خرید تا ما آینده را در خوشبختی تجربه کنیم. خلاصه او با کارگری و خیاطی هر3 خواهرم را به دانشگاه فرستاد و آن ها اکنون ازدواج کرده اند و در ادارات دولتی  استخدام شده اند اما من مسیر خلافکاری را در پیش گرفتم و بدبختی هایم را به تماشا نشستم.

آن روزها زمانی که 7 سال بیشتر نداشتم در شهرستان تربت جام به مدرسه رفتم. با آن که چندان علاقه ای به تحصیل نداشتم اما به هر طریقی بود تا مقطع دبیرستان درس خواندم. خلاصه 17 ساله بودم که روزی با ترغیب و تشویق دوستانم،اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم چراکه غرورم اجازه نمی داد در برابر آن ها کم بیاورم به همین دلیل سعی می کردم پک های عمیقی به سیگار بزنم که با تشویق و جلب توجه آن ها روبه رو شوم . در همین شرایط خیلی زود پای بساط شیره و تریاک  هم نشستم و دورهمی های لذت بخش دوستانه ام آغاز شد .

چنان در عالم هپروت سیر می کردم که هیچ گاه به ذهنم نمی رسید  این لذت های زودگذر فرجامی وحشتناک دارد. آن روزها فقط همین غرورهای جوانی و تعریف و تمجیدهای دیگران را می دیدم و مدام در پارتی ها و شب نشینی ها شرکت می کردم. نصیحت های مادرم نیز فایده ای نداشت چراکه من هم مانند همه معتادان که مصرف تفریحی را شروع می کنند، خودم را فریب می دادم که من مانند دیگران نیستم و هر روزی که اراده کنم دیگر مصرف نمی کنم.

حتی گاهی برای چند روز نزد دوستانم نمی رفتم تا چنین وانمود کنم که من اراده ای قوی دارم  و آلوده مواد افیونی نمی شوم. مادرم از رفتارهای من زجر می کشید و گریه می کرد اما من هیچ توجهی به اطرافم نداشتم تا این که بالاخره باورم شد دیگر معتاد شده ام .

چند بار مادرم با سختی های بسیار مرا در مراکز ترک اعتیاد بستری کرد  اما فایده ای نداشت تا این که به خودم آمدم و با کمک یکی از دوستانم که مرا راهنمایی می کرد چند سال از چنگ مواد مخدر گریختم و در سن 30 سالگی به توصیه مادرم ازدواج کردم تا شاید مسیر درست زندگی را بیابم اما بعد از ازدواج دوباره دوستان هم بساطی ام به سراغم آمدند و با وسوسه های لذت آنی و تعریف و تمجیدهای آنان از پک های عمیق سیگار و مصرف زیاد مواد مخدر ،باز هم به منجلاب مواد افیونی افتادم ولی این بار شیوه ای خطرناک را در پیش گرفتم و مصرف هروئین را شروع کردم . حالا همسرم زجر می کشید و با اشک هایش تلاش می کرد تا مرا از بیراهه هولناک بازدارد.

چند بار دیگر در مراکز ترک اعتیاد بستری شدم ولی چون در زمینه پوشاک فعالیت داشتم و با افزایش قیمت ها در بازار به وضعیت خوبی رسیده بودم هنوز توان خرید هروئین را داشتم اما دیگر نمی توانستم به خاطر خماری های مواد مخدر صنعتی در محل کارم بمانم به گونه ای که مجبور شدم مغازه ام را تعطیل کنم.

در این شرایط پس انداز هایم نیز به پایان رسید و خانواده ام برای نان شب محتاج شدند. همه دوستانم از من فرار می کردند چراکه دیگر پولی نداشتم مانند گذشته مقدار زیادی شیره و تریاک را پای بساط آن ها بگذارم وباید از هروئین های آنان مصرف می کردم. این گونه بود که با ترس و لرز برای اولین بار از یک خودرو در حاشیه خیابان سرقت کردم و با فروش باتری و ضبط و پخش آن هزینه  های یک روز اعتیادم تامین شد ولی می ترسیدم آشنایان و بستگانم مرا درحال سرقت مشاهده کنند و آبروریزی شود این بود که تصمیم گرفتم به مشهد بیایم و سرقت هایم را در این شهر ادامه بدهم .

بارها در مناطق مختلف شهر مشهد به خودروهای شهروندان دستبرد زدم و با فروش اموال سرقتی هزینه های اعتیادم را تامین کردم تا این که شب گذشته هنگام عبور از بولوار ابوطالب چشمم به پرایدی افتاد که به راحتی می توانستم به آن دستبرد بزنم چراکه هیچ گونه امکانات امنیتی و ضد سرقت نداشت اما هنوز مشغول بازکردن در خودرو بودم که ناگهان خودم را در محاصره افسران گشت کلانتری شفا دیدم و آن ها در حالی مرا دستگیر کردند که چندین بسته حاوی هروئین نیز به همراه داشتم . حالا بسیار پشیمانم و می دانم آینده ام را نابود کرده ام اما ای کاش ...

با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد) تحقیقات گسترده افسران کارآزموده دایره تجسس برای ریشه یابی سرقت های دیگر این جوان وارد مرحله جدیدی شد تا شهروندانی که اموال آن ها توسط این سارق جوان به یغما رفته است شناسایی شوند .

دیگر خبرها

  • زلنسکی مجوز نقض حقوق بشر در جنگ اوکراین را از اروپا می‌گیرد
  • ممبینی: فردا درمورد پاداش تیم ملی فوتسال تصمیم می‌گیریم
  • تصمیم کمیساریای عالی حقوق بشر؛ محکومیت دیگری به جای آمریکا
  • انتقال میزبان مسابقات مچ اندازی قهرمانی آسیا از کیش به ازبکستان
  • حسن یزدانی در المپیک پاریس برابر قاتل تیلور؛ اشتباه یا احترام؟
  • قصه عبرت آموز یک دزد!
  • بازداشت پنج سارق حرفه ای در خرمشهر
  • این پز اجتماعی میلیون ها تومان برای افراد آب می خورد | سگ گردانی و درآمد میلیونی داگ واکرها
  • انتقاد ملی‌پوش بوکس از«تبعیض فدراسیون» و«رفتار عجیب فونتانا»
  • آموزش فنی و حرفه ای رایگان برای ترک کنندگان